نقد تشیع صفوی
هدف از این مطالب زیر سوال بردن مذهب شیعه نیست . بنده خودم مسلمان و شیعه هستم ولی تشیعی که به آن اعتقاد دارم تشیع علویست وبسی متفاوت با مذهب دنیاداران دین فروشی است که سنگ دین را به سینه میزنند اما همواره مشغول آباد کردن دنیای خود به زیان دیگران هستند . روی سخن با کسانیست که لباس دیانت برتن کرده اما درونشان تهی از اعتقاد به دادار دادگستر است . هدف این است که قدری دست از دروغگویی ، فریبکاری و فساد و تباهی جهت زینت دادن به دنیایشان بردارند وفکر و مغز خود را صرف تفقه در دین و مذهب خود کنند و پاسخگوی برخی سوالات باشند . شاید بدین گونه دستورات اخلاقی دینی که سنگش را به سینه میزنند برایشان تداعی گردد . اگر این افراد شیعه واقعی بودند سخن بسیار ارزشمند وگرانقدر امام حسین (ع) را بجد میگرفتند که خطاب به کسانیست که قصد گرفتن جانش را داشتند وفرموده است : اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید .
در بحثهای کلامی بین اهل تشیع واهل سنت ، چند آیه و چند حدیث از اهمیت زیادی برخوردار است که به بررسی دلایل و استدلالهای هریک بطور ساده ومختصر میپردازیم .
- آیه اولوالامر : از خدا و رسول وصاحبان امر از خودتان اطاعت کنید واگر در چیزی اختلاف کردید به حکم خدا و رسول مراجعه کنید ....
در طول تاریخ از این ایه همواره بعنوان یک دلیل نقلی جهت اثبات حقانیت مذهب شیعه در مقابل اهل سنت استفاده شده است .
درست است که در آیه آمده است از خدا و رسول و اولوالامر اطاعت کنید واولوالامر درکنار خداو رسول آمده است ولی اگر به قسمت دوم آیه توجه کنیم میگوید واگر درچیزی اختلاف کردید به حکم خدا ورسول مراجعه نمایید .اینجا دیگر اولوالامر را در قسمت دوم آیه نیاورده است . مفهوم آن این است که اگر بین شما و اولوالامر اختلافی پیش آمد به حکم خدا ورسول مراجعه کنید . پس میبینیم که اولوالامر کسانی هستند که همردیف پیامبر نیستند وباید بامعیار قرآن و پیامبر عملکرد آنها را سنجید واین با مفهوم امامت متفاوت است .
2- آیه ولایت : انما ولیکم الله و رسوله ....
همانا ولی شما خدا و رسول و کسانی هستند که نماز به پا میدارند ودر حالت رکوع زکات میدهند .
این مفهومیست که شیعیان از این آیه برداشت میکنند و دادن زکات هنگام رکوع را مربوط به حضرت علی (ع) میدانند . البته اهل سنت بگونه ای دیگر این آیه راتفسیر میکنند که با عقل سلیم سازگارتر است . آنها " وهم راکعون " در اخر آیه را به خشوع و خضوع تعبیر میکنند که مفهوم آن چنین میشود : همانا ولی شما خدا و رسول و کسانی هستند که در حالت خشوع و خضوع زکات میدهند .
کسانی هم که روی کلمه " ولی" تاکید زیادی دارند میتوانند به کلمه هم خانواده آن یعنی اولیا در دو آیه بعد از آن ( آیه 57مائده ) مراجعه نمایند . کلمه اولیا در این آیه بدون هیچ شک و شبهه ای به معنی دوستی میباشد .
3- انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا .....( احزاب 33 )
تنها جایی در قرآن کریم که از کلمه اهل بیت استفاده شده است همین آیه میباشد . شما اگر از آیه 30 به بعد این سوره را مورد توجه قرار دهید بحث بر سر مسائل مربوط به زنان پیغمبر است و آنچنانکه از ظاهر آیات بر می آید اهل بیت همان اهل خانه پیغمبر و زنان ایشان هستند . بنده برای رفع این مشکل به تفسیر نمونه مراجعه نمودم . آنجا جهت توجیه تفسیری که شیعیان از اهل بیت دارند نوشته شده که این قسمت از آیه مربوط به قسمتی دیگر از قرآن بوده وبعدها در هنگام جمع آوری قرآن در این بخش گنجانده شده است . میبینید که جهت توجیه مفهوم مورد نظر خود از کلمه اهل بیت ، کل قران زیر سوال برده شده واز تحریف قران صحبت شده است تا به هر نحوی شده مفهوم مورد نظر خود را از آن بیرون بکشند .
4- آیه مودت ذی القربی : قل لا اسئلکم علیه اجرا...... ( شوری /23 )
بگو من اجر و مزدی از شما نمیخواهم بجز مودت و محبت به نزدیکانم .
ازنظر شیعیان این آیه دلیلی نقلی بر اثبات مذهب شیعه در مباحث کلامی میباشد . اما اگر نگاهی به تاریخ اسلام بیاندازیم هنگامی که پیامبر اکرم از مکه به مدینه هجرت کردند برخی از نزدیکان ایشان همچنان در مکه مانده بودند وحتی در جنگها علیه مسلمانان شرکت میکردند . عباس عموی پیامبر وشوهر یکی از دختران ایشان که در جنگ به اسارت درآمده بودند نمونه ای از این موارد است وپیامبر نیز به دلایلی مایل نبود با این افراد همانند دیگر اسرا برخورد شود . البته میتواند راجع به دوستی و محبت حضرت علی هم باشد ولی شخص خاصی مورد نظر نیست .
5- یا ایها الرسول بلغ بما انزل الیک من ربک ....
ای پیغمبر آنچه از خدا بر تو نازل شد به خلق برسان که اگر نرسانی تبلیغ رسالت و اداء وظیفه نکرده ای و خدا تورا از شر مردمان محفوظ خواهد داشت و دل قوی دار که خدا کافران را راهنمایی نخواهد کرد .
شیعیان معتقدند این آیه در واقعه غدیر خم نازل شده است و به پیغمبر هشدار داده که از چیزی هراسی نداشته باشد و علی را به جانشینی انتخاب کند .
البته نظر اهل سنت چیزی غیر از اینست که قابل توجه است . هنگامی که پیامبر آخرین حج خود را بجا می آورد هزاران نفر از مسلمانان از سراسر شبه جزیره عربستان همراه وی بودند .تقریبا تمامی شبه جزیره مسلمان شده بودند و چیزی وجود نداشت که پیامبر از آن هراسی داشته باشد . اگر واقعا علی به جانشینی انتخاب میشد کسی اعتراضی نمیکرد .
حال سخن اینست که پس شان نزول این آیه چیست ؟ همانگونه که میدانیم دعوت پیامبر در ابتدا بمدت سه سال سری و پنهانی بود . از نظر اهل سنت این آیه هنگامی نازل شد که پیامبرقصد داشت دعوت خود را علنی نماید ولی از این کار واهمه داشت . خداوند با این آیه به وی دلداری میدهد که با جرات و جسارت دعوتش راعلنی سازد واو را از شر مرمان در امان نگاه میدارد .
6- حدیث غدیر: هرکس من مولای او هستم علی هم مولای اوست ....
از نظر شیعه واقعه غدیر خم دلیل مستندی میباشد که علی (ع) به جانشینی پیغمبر برگزیده شده است . اما از نظر اهل سنت پیامبر اکرم اصحاب خود را به دوستی و محبت علی (ع) فراخوانده است و ربطی هم به موضوع جانشینی ندارد . امام علی در موضوع شریعت و پایبندی به عدالت عزمی راسخ داشت وبسیار سختگیر بود که نشان از روح بلند ایشان داشت . هنگامی که پیامبر در آخرین سفر حج خود بود متوجه عناد و دشمنی برخی باعلی شده بود وترس ایشان از آن بود که به جان علی آسیبی برسد . پیامبر با تشخیص بموقع خطر ، همگان را به دوستی و محبت علی فرا خواند .
نکته مهم این است که پس از وفات پیامبر ، هنگامیکه مسلمانان در سقیفه جمع شدند تا جانشینی برای ایشان انتخاب کنند کسی به واقعه غدیر خم اشاره ای نکرد . با اینکه بسیاری از کسانی که در سقیفه حضور داشتند کسانی بودند که در جنگ بدر شرکت داشتند ومورد عنایت ویژه پیامبر بودند . اگر هم معدود افرادی خلافت را حق علی (ع) میدانستند نه بدلیل واقعه غدیر خم بلکه به این دلیل بود که علی پسرعموی پیامبر واز دیگران به وی نزدیکتر بود .آنها علی را در عدالت موجه تر از دیگران میدانستند . البته دراین مورد هیچ شکی نیست ولی این خیلی متفاوت است با اینکه بگوییم پیامبر به دستور خداوند علی را به جانشینی انتخاب کرده است .
نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد این است که شیعیان برای توجیه تفسیرهای مورد نظر خود در موارد یادشده هنگامی که نص و ظاهر آیه با استدلالهای آنها همخوانی ندارد مرتب به حدیث متوسل میشوند .این اشخاص باید متوجه باشند که حدیث در صورتی معتبر است که با قران منافاتی نداشته باشد . هنگامی که نص صریحی در کتاب هست نمیتوان با توسل به حدیث مفهوم دیگری از ان استنباط کرد . علاوه بر همه اینها بسیاری از احادیث هم از نظر سندیت وهم از نظر دلالت ظنی هستند ودر مواجهه با انها باید احتیاط کرد .
نکته قابل توجه دیگر این است که برخی آقایان در مراجعه به حدیث مرتب تاکید میکنند که این احادیث توسط صحیح بخاری و دیگر علمای اهل سنت تصدیق شده اند وآنرا دلیلی قوی براثبات مدعای خود قرار میدهند . اگر واقعا اینگونه است و علما و مفسرین اهل سنت هم بسیاری از احادیث راجع به شیعه رابدون کم و کاست تایید کرده اند سوال اینجاست که پس چرا این علمای بزرگ سنی مذهب ، شیعه نشدند وبر عکس بر مذهب اهل سنت خود پافشاری نشان داده اند ؟