فاشیسم به زبان ساده
فاشیسم به زبان ساده
------------------ پدیده فاشیسم در جوامعی فرصت بروز و ظهور دارد که دوره گذار از سنت به مدرنیسم را از لحاظ اقتصادی تاحد زیادی طی کرده اند اما از نظر سیاسی و فرهنگی هنوز به توسعه کافی دست نیافته اند .
حاملان ایدئولوژی فاشیسم خرده بورژوازی هستند یعنی کسانی که صاحبان سرمایه کوچک و مستقل میباشند . خرده بورژوازی همواره از دو سو خود را در خطر میبیند : اول از سوی بورژوازی بزرگ که میتواند سرمایه های کوچک آنها را در خود ببلعد و دوم از سوی مارکسیستها واندیشه های اشتراکی که باز هم سرمایه های آنها را در معرض خطر قرار میدهد .
در چنین شرایطی که بین سنت و مدرنیسم در نوسان است خرده بورژواها از گذشته سنتی خود بریده شده اند ولی هنوز نتوانسته اند جذب هنجارهای دنیای مدرن شوند .
ترس از حذف شدن وتبدیل شدن به ذره های کوچک در اجتماع باعث میشود که خود را به دامان ایدئولوژیهای آرمانی و قدرت طلب بیاندازند تا بر ترس خود از بیهنجاری دنیای مدرن غلبه کنند .همین انگیزه باعث میشود حول یک ایدئولوژی اقتدارطلب با رهبری یک پیشوای کاریزما متحد شوند .
رهبران و جنبشهای کاریزما تعریف تازه ای از انسان بدست میدهد و ایدئولوژی تازه ای جهت تامین امنیت از دست رفته ایجاد میکنند .
بطور کلی خصوصیات اصلی جنبشهای مبتنی بر ایدئولوژی فاشیسم عبارتند از :
اصل رهبری
ایدئولوژی
توسل به پلیس تروریستی
خرد گریزی
داروینیسم اجتماعی
ملت گرایی
به دلیل اینکه موضوع پیچیده نشود فقط به بررسی بخشهایی از موضوع میپردازیم .
اصل رهبری در فاشیسم بسیار مهم است . رهبر تنها فردیست که که قادر به تجزیه و تحلیل اراده ها و خواستهای مردم است و در یک کلام طبق نظر هیتلر رهبر خطا ناپذیر است .
البته رهبر برای اداره جامعه به حزب نیاز دارد تا فرامین وی بطور سلسله مراتب به جامعه منتقل شود .
اعضای اصلی حزب خود رافروتر از رهبر ولی برتر و بالاتر از مردم و روشنفکران میدانند .آنها همگی از مردم جدا و برتر از آنها هستند . در میان اعضای اصلی حزب باز یک گروه برگزیده است که وظیفه اش نظارت بر بخشهای مختلف حزب است . گروهی که در حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان این وظیفه را انجام میدادند را ( اس آ یا ستاد حمله و اس اس یا ستاد حفاظت و امنیت مینامیدند .)
دارایی و ثروت افراد در اختیار مالکیت خصوصی بود اما باید آنگونه که نظر و دستور داده میشد صرف گردد در غیر این صورت مصادره میشد .اگر چه فرد بطور موقت بر دارایی خود تسلط داشت اما این کنترل بنا بر تشخیص پیشوا باید در خدمت خواسته ها و علایق اجتماع باشد در غیر این صورت باید به آن پایان داده شود .
Https://telegram.me/andishehroshanma
------------------ پدیده فاشیسم در جوامعی فرصت بروز و ظهور دارد که دوره گذار از سنت به مدرنیسم را از لحاظ اقتصادی تاحد زیادی طی کرده اند اما از نظر سیاسی و فرهنگی هنوز به توسعه کافی دست نیافته اند .
حاملان ایدئولوژی فاشیسم خرده بورژوازی هستند یعنی کسانی که صاحبان سرمایه کوچک و مستقل میباشند . خرده بورژوازی همواره از دو سو خود را در خطر میبیند : اول از سوی بورژوازی بزرگ که میتواند سرمایه های کوچک آنها را در خود ببلعد و دوم از سوی مارکسیستها واندیشه های اشتراکی که باز هم سرمایه های آنها را در معرض خطر قرار میدهد .
در چنین شرایطی که بین سنت و مدرنیسم در نوسان است خرده بورژواها از گذشته سنتی خود بریده شده اند ولی هنوز نتوانسته اند جذب هنجارهای دنیای مدرن شوند .
ترس از حذف شدن وتبدیل شدن به ذره های کوچک در اجتماع باعث میشود که خود را به دامان ایدئولوژیهای آرمانی و قدرت طلب بیاندازند تا بر ترس خود از بیهنجاری دنیای مدرن غلبه کنند .همین انگیزه باعث میشود حول یک ایدئولوژی اقتدارطلب با رهبری یک پیشوای کاریزما متحد شوند .
رهبران و جنبشهای کاریزما تعریف تازه ای از انسان بدست میدهد و ایدئولوژی تازه ای جهت تامین امنیت از دست رفته ایجاد میکنند .
بطور کلی خصوصیات اصلی جنبشهای مبتنی بر ایدئولوژی فاشیسم عبارتند از :
اصل رهبری
ایدئولوژی
توسل به پلیس تروریستی
خرد گریزی
داروینیسم اجتماعی
ملت گرایی
به دلیل اینکه موضوع پیچیده نشود فقط به بررسی بخشهایی از موضوع میپردازیم .
اصل رهبری در فاشیسم بسیار مهم است . رهبر تنها فردیست که که قادر به تجزیه و تحلیل اراده ها و خواستهای مردم است و در یک کلام طبق نظر هیتلر رهبر خطا ناپذیر است .
البته رهبر برای اداره جامعه به حزب نیاز دارد تا فرامین وی بطور سلسله مراتب به جامعه منتقل شود .
اعضای اصلی حزب خود رافروتر از رهبر ولی برتر و بالاتر از مردم و روشنفکران میدانند .آنها همگی از مردم جدا و برتر از آنها هستند . در میان اعضای اصلی حزب باز یک گروه برگزیده است که وظیفه اش نظارت بر بخشهای مختلف حزب است . گروهی که در حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان این وظیفه را انجام میدادند را ( اس آ یا ستاد حمله و اس اس یا ستاد حفاظت و امنیت مینامیدند .)
دارایی و ثروت افراد در اختیار مالکیت خصوصی بود اما باید آنگونه که نظر و دستور داده میشد صرف گردد در غیر این صورت مصادره میشد .اگر چه فرد بطور موقت بر دارایی خود تسلط داشت اما این کنترل بنا بر تشخیص پیشوا باید در خدمت خواسته ها و علایق اجتماع باشد در غیر این صورت باید به آن پایان داده شود .
Https://telegram.me/andishehroshanma
+ نوشته شده در شنبه یازدهم شهریور ۱۳۹۶ ساعت 12:37 توسط mehran
|